مقاله اثرات رواني طلاق بركودكان

دسته بندي : علوم انسانی » علوم اجتماعی
مقاله اثرات رواني طلاق بركودكان در 30 صفحه ورد قابل ويرايش

فهرست مطالب:
موضوع صفحه

مقدمه..................................................................................................................... 2

پيشينه نظري.......................................................................................................... 3

عوامل افزاينده‌ي تاثيرات منفي طلاق..................................................................... 6

برخورد كودكان با طلاق....................................................................................... 10

اثرات كوتاه مدت طلاق بربچه ها........................................................................... 12

سازگاريهاي بعد از طلاق...................................................................................... 13

اثرات دراز مدت طلاق........................................................................................... 14

تاثير تعارضهاي وفاداري روي كودك.................................................................. 18

ائتلاف اتحاد خانوادگي.......................................................................................... 24

اعمال موثر در كاهش تاثيرات منفي طلاق............................................................. 28

منابع ..................................................................................................................... 30






مقدمه:

وقتي تصميم براي انجام طلاق گرفته مي شود، چه تاثيري بر والدين وفرزندان به وجودمي آورد؟به ياد داشته باشيد گرچه طلاق جوانب حقوقي دارد بيشتر جوانب عاطفي طلاق بيرون از دادگاه رخ مي دهد. والدين بايد يادبگيرند كه چگونه با تاثيرات طلاق هم براي خود وهم براي فرزندانشان كنار بيايند.

نكته مهمي كه بايد خاطرنشان كنيم اين است كه اين موضوع مورد اختلاف وبحث است كه آيا اثرات منفي طلاف نتيجه خود طلاق است يا نتيجه مشاجرات داخل خانه كه منجر به طلاق مي شود. به عبارت ديگر آيا صدماتي كه به كودك وارد مي آيد، برخاسته از تغيير در ساختار خانواده است كه در نتيجه طلاق انجام مي شود يا نتيجه كشمكش والدين ، فشار اقتصادي، يا نداشتن والدين خوب؟ اگر اثرات به كشمكش با خانواده مربوط مي شود وتنها به جدايي والدين ربط نداشته باشد اين اثرات ممكن است خيلي گسترده باشند. اگر چنين باشد بچه هايي كه در خانواده بدون طلاق زندگي مي كنند نيز احتمال دارد با مشكلات مشابهي برخورد كنند.(وينستوك وكين،2002)

پيشينه نظري
نظرية وابستگي

باولبي مبدع نظرية وابستگي است. او به بررسي تاثير غرايز و نيز محيط در رشد كودك پرداخت. ريشه اين نظريه را مي توان در رفتارگرايي دانست- مطالعة رفتار اجتماعي و خانوادگي پرندگان و حيوانات هر يك از انواع در بدو تولد صاحب ذخيرة رفتاري ويژة نوع خودش است. در ايجاد هر يك از انواع رفتار مراحلي بحراني وجود دارد و محركها و پاسخهاي محيطي اين رفتار را برمي انگيزاند يا خاموش مي كنند. رخدادهاي اين مراحل بحراني در ايجاد يا عدم ايجاد پاسخ ها، شدت سركوب و اشكال حركتي آنها و نيز محركهاي خاصي كه آنها را فعال مي كنند يا پايان مي بخشند تاثر مي گذارند. رفتار حاكي از وابستگي بخشي از ذخيرة رفتاري نوزاد است. هدف آن حفظ نزديكي با مادر براي تضمين بقاست. مادر لزوما مادر بيولوژيكي يا حتي مونث نيست، باولبي در نوشته هاي بعديش متوجه شد نقشهاي خانوادگي قابليت تعويض پذيري دارند. نوزاد با انواع متعدد رفتار نزديكيش را حفظ مي كند: با گريه، لبخند، چسبيدن، دنبال كردن. پاسخ مناسب مادر به اين رفتارها خاتمه مي دهد. رفتار حاكي از وابستگي غالبا احساس عميقاً دوگانه عشق و نفرت را به همراه دارد، حال آنكه احساس عشق و امنيت دوگانگي را تحليل مي برد و در محيط ايجاد اعتماد مي كند. وابستگي در سه ماهة آخر سال اول بسيار شديد است و در سال دوم و سوم با شدت كمتري ادامه مي يابد. پس از اين دوره كودكان قادر مي شوند جداييهاي كوتاه مدت را تحمل كنند. رفتار وابستگي در وضعيتهايي كه ماية ترس و ناشادماني است تشديد مي شود؛ مثلا در بيماري،‌ تاريكي، و محيط ناآشنا. كودكان وابسته و داراي احساس امنيت، كه نيازهاشان برطرف شده باشد، بيش از كودكان وابسته اي كه احساس امنيت نمي كنند قادرند جدايي را تحمل و جهان اطراف را كشف كنند. باولبي تمايل به تك شكلي را مسلم مي دانست- بيشتر كودكان به تصوير مادر واحد وابسته مي شوند. (والچاك، 1366).

باولبي تعدادي واكنش هاي مشترك را كه به دنبال گسستن يك پيوند وابستگي در اثر جدايي پديد مي آيند كشف كرد. او سه مرحله را شناسايي كرد: اعتراض،‌ ياس، و كناره‌جويي. به اعتقاد او، جدايي ممكن است تاثيرات زيان آوري در سلامت رواني،‌ چه در كوتاه مدت و چه در درازمدت، بگذارد.

عقايد باولبي مباحثات بسياري به دنبال داشته است. آنچه بيش از همه ترديد ايجاد كرد، مسئلة تمايل به تك شكلي است، اينكه آيا «مادر» لزوماً بايد مونث باشد، و اينكه پيامدهاي پايدار جدايي كدام اند. گفته اند كه «محروميت از مادر» مفهومي غيردقيق است. با همة اينها تقريبا همه توافق دارند كه ايجاد و استحكام پيوند با يك يا چند فرد كه عشق و امنيت مي بخشند براي رشد سالم ضروري است. گسيختن اين پيوند مسبب رنج روحي و خشم مي شود. اين نياز به پيوند داشتن يا ترجيح دادن يك فرد به ديگري تا بزرگسالي ادامه مي يابد. به قول خود باولبي، «بسياري از قوي ترين عواطف انساني در زمان شكل گيري،‌ ادامه، گسيختن و تجديد پيوندهاي احساسي بروز مي كنند.» از دست دادن افراد مهم در زمان بزرگسالي در اثر مرگ يا علل ديگر مثل طلاق، واكنشها و مراحل روشن و قابل تشخيصي به دنبال دارد: كرختي و ضربة ناشي از تاثير اوليه؛ جستجو و دلتنگي؛ از هم پاشيدگي سازمان زندگي و يأس؛ تجديد سازمان محدود. واكنشهاي بيمارگونه نسبت به از دست دادن شامل افكار اوليه، غصه خوري طولاني، عدم توانايي در دست كشيدن از فرد دست رفته و تجديد سازمان زندگي خود بدون وجود اوست. (راتر،‌1972)

عوامل افزاينده تأثرات منفي طلاق

درك يك بچه از طلاق به سن وهمچنين به تاريخچه استرس ونگرانيهاي او بستگي دارد. وقتي وقايع استرس زا بيشتر از عوامل حمايتگرانه مي شوند، حتي يك بچه مقاوم هم داراي مشكلاتي مي شود، تحقيقات نشان مي دهد كه عوامل مشخصي مي توانند كودكان را در خطر بيشتري براي ناسازگاري با شرايط موجود قرار مي دهند. بعضي از اين عوامل غير قابل تغييرند وبعضي قبل از طلاق وجود دارند . بعضي از اين عوامل فشار بسيار زيادي در زمان طلاق بر روي بچه ها وارد مي آورند وبعضي نيز بعداز طلاق بچه ها را تحت تاثير قرار مي دهند.(همان)

جنس: پس از طلاق پسرها بيشتر از دختران در خطر هستند. كودكان تمايل دارند كه بعد از طلاق براي دستيابي به حمايت عاطفي به سمت معلم خود بروندكاري كه براي دختران راحت تر از پسران است. تاثير ديگر اين است كه پسران معمولاً شامل موارد زير است1- پسران رفتار شايسته اجتماعي كمتري از دختران نشان مي دهند. پسران بيشتر توقع دارند ، پرخاشگرانه ، ناپخته ترند ومشكلات بين فردي بيشتري دارند.2- پسران رفتار تنبيهي وناپايدار بيشتري از والدين سرپرست خود دريافت مي كنند. 3- پسران مشكلات بيشتري در مدرسه، در رفتار، پرخاشگري وتكانشي بودن دارند (فارستبرگ،1987)

سن كودك: سن كودك اغلب بر شدت شوك رواني تاثير مي گذارد.

كودكان شيرخوارو نوپا:

اگر چه اطلاعات كمي در مورد تاثير طلاق روي بچه هاي شيرخوار ونوپا در دست است، والدين بايد توجه كنيد كه كودك به چه كسي بيشتر وابسته است: كودك ممكن است رفتارهاي خاصي را بر طبق وابستگي اوليه انتظار داشته باشد كه براي او محيط امن وبي خطري را فراهم ميكند. والدين بايد حداكثر تلاش خود را بكنند كه رفتارهاي مشابه را ادامه مي دهند تا كودك با موفقيت رشد كند. كه اگر وابستگي اصلي كودك به مادر باشد ومادر از نظر فيزيكي غير قابل دسترس شود. براي مثال او بايد سركار برود. اين ميتواند نتايج ناراحت كننده اي روي بچه ها داشته باشد. تحقيقات نشان مي دهد كه كودكان نوپا ممكن است در رفتارهايشان پسرفت داشته باشند. (براي مثال، مهارت هاي آموزش دستشويي رفتن را از دست بدهند، به بزرگتر بيشتر بچسبند) اين كودكان ناراحت وآزرده به نظر مي رسند. آنها ممكن است همچنين با مشكلات خواب وخوردن مواجه شوند.
سنين 3 تا 9 سال

در سنين 3 تا 6 كه سنين قبل از مدرسه را تشكيل مي دهد، بچه ها تمايل به خود محوري دارندكودكان تمايل دارند كه خودشان را براي طلاق سرزنش كنند اين كودكان درحاليكه خود را مسئول طلاق مي دانند، احساس مي كنند كه قدرت اين را دارند كه پدر ومادر را دوباره به هم پيوند دهند(براي مثال، اگر من خوب باشم ، بابا دوباره بر مي گردد) در اين سن كودك راههاي خروج اجتماعي كمتري از بحران دارد. بنابراين نقش والدين بيشترين اهميت رادارد. اگر چه اين كودكان طلاق را بهتراز بچه هاي كوچكتر درك مي كنند، ولي تمايل بيشتري براي احساس نارارحتي وغم دارند. افسردگي در اين كودكان شايعتر است. بچه هاي بزرگتر در اين محدوده سني كمتر خود محور هستند. كودك از سرزنش خودش به سرزنش يكي از والدين تغيير مي كند. كودك هر چه بزرگتر شود نسبت به يك يا هرد و والد خشم بيشتري را نشان ميد هد.
ائتلاف و اتحاد خانوادگي

تضاد روحي كه بچه ها بعد از طلاق با آن روبه رو مي شوند، اغلب نتيجة دسته بندي، و زياده روي در كار ائتلاف و اتحادي است كه اعضاي خانواده با يكديگر برقرار مي‌كنند.

در خانواده اي سالم كه روابط صحيحي بر آن حاكم است، پيوند عاطفي اصلي، اتحاد يا حس تعهد و وفاداري معمولاً بين پدر و مادر برقرار است. در اين نوع خانواده ها، كودكان معمولاً مختار و مجاز هستند. هم به پدر و هم به مادر نزديك شده، ارتباط برقرار كنند. در بسياري از خانواده ها كه گرفتار مسائل خانوادگي شديد هستند و ازدواجهايي كه به طلاق منتهي مي شود، پدر و مادر نتوانسته اند پيماني با يكديگر ببندند، كه ديگران نتوانند خللي در آن به وجود آورند. اين نوع والدين معمولاً پيوند عاطفي اصلي را با يك يا چند نفر از بچه ها برقرار مي‌كنند. زوج ديگر معمولاً در اين جمع بيگانه است و راهي به آن ندارد و طبيعي است از اين طرد شدن و كنار زده شدن است احساس رنجش مي‌كند. به بچه ها در اين دسته بندي اين طور القا مي‎شود كه در صورت نزديك شدن به زوج بيگانه، آنها به ائتلاف اصلي خيانت كرده اند. يكي از راههاي پي بردن به پيمانهاي خانوادگي رسم طرح اتحاد خانوادگي است كه ميان اعضاي خانواده برقرار مي‎باشد. سه نقشه نسلي از همه اعضاي خانواده، اجداد پدري و مادري، والدين و بچه ها رسم كنيد. (به نمونه زير توجه كنيد) پرسشي كه بايد به آن پاسخ داده شود اين است: چه كسي طرفدار چه كسي است؟ به پيوندهاي نزديك عاطفي و ارتباطهاي فيمابين فكر كنيد. آن دو نفري كه اتحاد اصلي ميان آنها برقرار است چه كساني هستند. پدر و مادر؟ يا زوج ديگري يا اعضاي همجنس مثل مادر و دختر؟

چه ائتلاف يا پيوندي ميان دو ديگر اعضاي خانواده وجود دارد؟ مانند اجداد با والدين ، فرزند با فرزند؟ آيا دسته بندي يا دسته بندي فرعي وسيعتري ميان سه نفر يا بيش از سه نفر از اعضاي خانواده وجود دارد؟ دور اعضاي هر يك از دسته هاي فرعي را با يك دايره خط بكشيد. چه كساني بيرون از اين گروههاي بزرگتر قرار مي گيرند. آيا فردي از اعضاي خانواده هست كه به هيچ يك از دسته هاي فرعي تعلق نداشته باشد؟ آيا همه بچه ها طرفدار يكي از والدين هستند و از ديگري جانبداري نمي كنند؟

در نمودار نمونة زير، مادر و پدر پيوند عاطفي اصلي را تشكيل نمي دهند، در عوض مادر و دختر بزرگتر با هم پيوند بسته اند. ضمناً دختر بزرگ ، مادر و مادرمادر هم يك دسته فرعي يا ائتلاف خانوادگي تشكيل داده اند. لذا اگر دختر بزرگتر بعد از طلاق تمايل داشته باشد كه با پدر ارتباط بيشتري برقرار كند، ممكن است احساس گناه كند چون پيمان ديرينه اي كه با مادر داشته، با نزديكي به پدر، شكسته مي‎شود. چنين دختري احساس مي‌كند بايد ارتباط با پدر را فداي حس وفاداري خود نسبت به مادر نمايد. احتمال اينكه اين دختر پس از طلاق گرفتار مسائل و عوارض ناشي از آن شود، به مراتب بيش از خواهر و برادر كوچكتر اوست زيرا هر دو آنها در برقراري ارتباط با پدر و مادر، از او آزادتر هستند.
دسته بندی: علوم انسانی » علوم اجتماعی

تعداد مشاهده: 1945 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 30

حجم فایل:21 کیلوبایت

 قیمت: 24,900 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی: